درساندرسان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

درسان از رویا تا واقعیت

بالاخره عکسهای آتلیه 2 سالگی دخترم

  دیروز بالاخره بعد از ٨ ماه تونستیم عکسهای تولد ٢ سالگیتو گرفتیم این دفعه کاهلی از ما بود نه عکاست حالا...... دست پرسنل خوش اخلاق عکاسی پازل درد نکنه با این عکسهای زیبا البته اینا عکس هستن از روی عکسات....     عکسهات زیادن اما مامان و بابات  تو عکسها هستن نمی شه بزارم تو وبت   ...
20 آبان 1392

اولین باران کرمان در پائیز امسال

دیشب که رفته بودیم بیرون اولین بارون امسال رو دیدیم و شما با همون ذهنیت خوابیدی و امروز صبح وقتی خواستی مهد گفتی داره بارون میاد باید چکمه بپوشم هر چی گفتیم باورت نشد بالاخره با چکمه رفتی مهد ...... ...
13 آبان 1392

دخملم رفته خرید پائیز

دیشب رفتیم برای پائیزت چند دست لباس بگیریم بالاخره بعد از کلی گشتن به دنبال رنگ صورتی یه کاپشن شلوار ورزشی ،یه بلوز و شلوار برای مهدکودکت و یک دست بلوز و شلوار برای خواب و یه شلوار چسپ برای زیر شلوار مهدکودکت و 2 عدد کش مو خریدی مبارکه..... ...
13 آبان 1392

امان از تو

بعد از عکاسی در اتاقت کلی بهونه گرفتی و خواستی که تو کل خونه هم عکس بگیری و بزاریم تو وبت ... می گفتی وقتی که بزرگ شم یادم می ره خونمون چه شکلی بوده اینجوری عکساشو می بینم یادم میاد همه جای خونه عکس گرفتی حتی آشپزخونه و .... ولی همین 2 تا عکست رو می زارم برات بقیش خصوصیه... ...
9 آبان 1392

درسان جان در اتاقش

دیشب سر حال نبودی کمی سرما خورده بودی و بهونه می گرفتی برای اینکه سر گرمت کنم گفتم بیا بریم از اتاقت عکس بگیرم می خوام بزارم تو وبلاگت . از اونجایی که عاشق وبلاگت هستی با تمام بی حوصلگی قبول کردی و کلی هم همکاری کردی. فدای چشمات بشم که پر از اشکن به قول خودت آبریزی از بینی و چشم داره اعصابم رو خورد می کنه ..... توجه توجه این میز آرایش به دلیل اینکه درسان تنها تو اتاق خوابش می خوابه براش خریداری شده دست ،هورا ، فریاد همه بدونین این گهواره نی نی رو هم مامان بزرگ درسان آخرین باری که اومد کرمان براش خرید تشکر مامان بزرگ خوبم حالا این میز تحریر شلوغ این میزم کادو مامان بابا در ت...
9 آبان 1392

درسان در دنیای شعرهایش

درسان جون مامانی خیلی شعر دوست داری همه می گن برای اینه که مامانی وقتی تو رو باردار بود به کلاس سنتور می رفت کلاً با موسیقی حال می کنی از وقتی نوزاد بدی با آهنگ حسنی توی ده شلمرود خواب می رفتی و الانم که اولین باری که یک شعر خونده می شه کلش رو یاد می گیری و با پا ضرب دوباره می خونیش .... شعرای زیادی حفظی که ذهنم یاریم نمیکنه همه رو برات بگم ولی.... ١- جمجمک برگ خزون..... ٢- دویدم و دویدم..... ٣- دختر دارم انارو به... ٤- بارون می باره جر جر.... ٥- اتل متل ٦- یه توپ دارم ..... ٧- آهیی دارم خوشکله.... ٨- یه فیل گنده..... ٩- اسب قشنگی دارم...... ١٠- ما بچه های کوچک...... ١١- یه روز آقا خرگوشه..... ١٢- کل کتاب می می نی تو ...
4 آبان 1392